«سوره مبارکه فلق»
یا صاحب کلّ نجوی....
"قل أعوذ بربّ الفلق...."
بگو پناه می برم به رب فلق...
در مسیر حرکت آدمی به سمت کمال، خداوند ازوجود سه شر مهم خبرمیدهد:غاسق اذا وقب،نفاثات فی العقد،حاسد اذا حسد...
در این سوره مبارکه پروردگار جهانیان فرمان داده از این شرور باید به رب فلق پناه برد،وفلق همان نشانه است ...از این رو میتوان گفت یکی از عللی که خداوند در این پناه بردن ،بعد از رب ،کلمه فلق را به کاربرده به معنی لزوم توجه به این نشانه ها در امر پناهندگی به ربوبیت خداوند است بنابراین بادیدن هرگونه نشانه ی کوچکی از وجود این شرور ،در فرد ویا صاحت جامعه لارم است که به صفت ربوبیت خداوند پناه برد واز آنجایی که خیر وشر بودن پدیده ها به نحوه انتخاب وبرخورد انسان با آنها بستگی دارد دیدن این نشانه ها که به ظاهر شرمطلق به نظر می رسد(در حالی که اینگونه نیست) وپناه بردن از آنها به رب فلق ، به نحوی سبب برخورداری از خیر می گردد...
به عنوان مثال حسد که به معنی سختی شدید در نفس وطلب زایل شدن نعمت از صاحب نعمت است ،یکی از این آسیب های اجتماعی به شمار می رود که میتواند فرد را گرفتارکرده وبه چاه ظلمت وتاریکی بکشاند که دلیل وجود چنین خصیصه ای در آدمی ،عدم توجه وغافل شدن از نعمت های خدادادی به انسان است بنابر مطالب این سوره مبارکه توجه به همین نعمات به منزله دیدن نشانه ها وپناه جستن به رب فلق است که خداوند فرمان به ابراز این پناه بردن داده است...
ناگفته نماند از پیامبر گرامی اسلام (ص) نقل شده "فلق" نام چاهی است در جهنم،از این رو شاید بتوان گفت همین فلق ها ونشانه ها که هدفی جز حرکت انسان به سمت کمال وقرارگرفتن آدمی در مسیر ربوبیت الهی ندارد ، چنانچه مورد غفلت واقع شود منجر به سقوط انسان در چاه ظلمت می شود....
مفاهیم واژگانی از این سوره طبق کتاب التحقیق:
قول (قل) :به معنای ابراز کردن آنچه انسان در درون خود دارد که می تواند بازبان ،اشاره ویا هرنوع دیگری باشد.
عوذ(أعوذ) :پناه بردن از تهدیدی که روبروی فرد است به سوی چیزی یا کسی که میتواند مصونیت از این تهدید را ایجاد کند.
رب:رفع نواقص وحوائج شیء وسوق دادنش به سوی کمال.
فلق: به معنای شکاف همراه با آشکاری چیزی است در اینصورت جدایی وانفکاک از وضعیت قبل وتمایل به وضعیت بعد در آن موضوعیت دارد پس فلق عبارت از انشقاق وشکافتن با حصول جدایی در میان طرفین است ودر شق مطلق شکاف خوردن منظور است ،خواه تفرق حاصل بشود یانه.
شر:در مقابل خیر است ،خیر چیزی است که بر مبنای معیار عقلی انتخاب شده وبه عنوان گزینه برتر گزینش می شود.شر چیزی است که همراه آن ضرر وسوء اثر وفساد وجود دارد.
