«سوره مبارکه همزه»
یاصاحب کلّ نجوی....
"ویل لکلّ همزةٍ لمزه...."
"وای بر هرکسی که بسیار عیبجویی کرده ،طعنه می زند..."
با نظر در آیات این سوره مبارکه ،خواهیم دید که شروع این سوره با ویل ونفرین شدید به شخصی است که در پی همزو لمز اطرافیان است....
به سبب وجود آیه "یحسب ان ماله اخلده" میتوانیم بگوییم مبنای فکری (باور)چنین شخصی اعتقاد به خالد بودن خودش ودر واقع حب به دنیاست که منجر به جمع آوری اموال توسط وی می شود ....
چنین فردی که به عیب جویی وهمزولمز دیگران میپردازد،باطن عملش همان حطمه وآتش جهنم است...،در واقع باهمزولمز دیگران در همان حالی که موجب دلشکستگی اطرافیان میشود "التی تطلع علی الافئدة"آتشی را فراهم نموده که ویژگی آن ، شکستن وکاستن از شأنیت شخص همز ولمز کننده ست (حطمه)...
به کار بردن نار الله برای جزای چنین فردی، در واقع حاکی از آن است که او با هتک حرمت ناموس خداوند (طبق روایت الناس عیال الله..)به محاربه وجنگ با خدا پرداخته و وبرای چنین شخصی قطعا هیچ راه گریزی وجود نخواهد داشت...
خداوند در برگی دیگراز صفحه نور می فرمایند:" إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ " "هر آینه مؤمنان برادرانند میان برادرانتان آشتی بیفکنید و از خدا بترسید ، باشد که بر شما رحمت آرد"(سوره مبارکه حجرات-10)
برداشت ماچنین است که در یک جامعه دینی ،برای قوام هرچه بیشتر جامعه باید برادرانه کنار هم باشیم....
واین قوام حاصل نمی شود مگر اینکه برادران دینی خود را جزئی از وجود خود بدانیم...جزئی از وجود این جامعه .... بی شک حیات ما به ذره ،ذره وجودمان وابسته است....وحقیقتا حاصل این حیات باید ذکر خداوند باشد... "رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّهِ
وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِیتَاء الزَّکَاةِ یَخَافُونَ یَوْمًا تَتَقَلَّبُ
فِیهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ" "
"مردانى که
نه تجارت و نه داد و ستدى آنان را از یاد خدا و برپا داشتن نماز و دادن
زکات به خود مشغول نمیدارد و از روزى که دلها و دیدهها در آن زیرورو
مىیشود میهراسند" (سوره مبارکه نور-37) .....
همز(همزه):عیبگویی کردن ونقص گرفتن به صورتی خفیف همانطور که لمز عیبگویی وتضعیف شدیدکسی است،پس همزخفیف ولمز شدید است.
لمز(لمزه):معنای آن نزدیک غمز است. غمز به معنای اشاره باچشمک ،ابرو وچشم به چیزی در مقام عیبگویی وتضعیف است.لمز نیز چنین رفتاری است اما همز در غیر حضور ودر غیبت آن چیز اتفاق می افتد.پس خرد کردن در مواجهه باچیزی را لمز گویند.همز همین رفتار امادر غیبت است.
حطم (حطمه):حیثیت وشأنیت چیزی را کاستن وزایل کردن نظم آن،به طوری که شیء از حالت مطلوبش خارج شود،ونیز این معنا می تواند از لحاظ مادی یامعنوی مطرح باشد.
طلع(تطلع):آشکار شدن برچیزی که باعلو وتفوق برآن همراه است.